امروز با مادرم پیاده روی کردیم و رسیدیم به خونه ی پدربزرگ عزیز. خاله و دخترخاله هم بعد از ما اومدن. با دخترخاله جان یکی از نقاشی های کتابش رو رنگ آمیزی کردیم. راستش هرچند شاید از دور بچهگانه به نظر بیاد ولی خیلی کیف داشت. احساس کردم دوباره برگشتم به دوران بچگیم.😍
امشب هم با بابا رفتیم و یه هندسفری جدید گرفتم که الآن توی گوشمه. اینقدر سهبُعدی پخش می کنه که اولش فکر کردم به موبایلم وصل نیست و موبایلم بدون هندسفری داره صوت پخش میکنه.🤨
میخوام اگه خدا بخواد امشب زودتر بخوابم.....🥱